سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 
امروز: چهارشنبه 103 اردیبهشت 12

خورنیوز:باران کوثری بازیگر جوان و یکی از ستاره های سال های اخیر سینمای ایران است که با وجود اینکه در نه سالگی در فیلم سینمایی " روسری آبی " ساخته رخشان بنی اعتماد ایفای نقش داشت، با فیلم سینمایی "زیر پوست شهر" ساخت همین کارگردان خود را به سینمای ایران ثابت کرد و با بازی در فیلم سینمایی " خون بازی " به نقطه اوج رسید.

کوثری که در سالهای اخیر در دو نمایش"در میان ابرها " و "کوارتت" با کارگردانی امیررضا کوهستانی ایفای نقش داشت، چندی است که با نمایش "منهای دو" با کارگردانی داوود رشیدی در تماشاخانه اصلی مجموعه تئاترشهر بازی دارد.

فرصتی دست داد که در پشت صحنه نمایش " منهای دو " با این هنرپیشه جوان گپی دوستانه داشته باشم که نخستین تجربه گفت و گوی مطبوعاتی من با یک بازیگر سینما محسوب می شود، ولی به همان صمیمیت هنرمندان تئاتر و موسیقی که سالها تجربه اشان کرده ام.

این گفت و گوی دوستانه را در زیر می خوانید:

با توجه به اینکه شما از دوران کودکی فعالیت بازیگری خودتان را آغاز کردید، آیا می توان این برداشت را داشت که خواست پدر و مادر شما در این مسئله دخیل بوده؟
خیر، اتفاقا پدر و مادر من به نوعی مخالف بودند که من هنر بازیگری را به شکل جدی دنبال کنم.

دلیل خاصی برای این تفکر داشتند؟
به دلایل درستی. فکر می کردند که برای بازیگران حرفه ای امنیت شغلی وجود ندارد، ضمن اینکه اصلا نمی خواستند چیزی را به دلیل شرایط خانوادگی به من تحمیل کرده باشند، حتی غیر مستقیم; چراکه من مطمئنم اگر در خانواده ای سینمایی به دنیا نمی آمدم هیچ وقت بازیگر نمی شدم، یعنی اصلا حتی برایم رشته جذابی بنظر نمی آمد که بخواهم به آن نزدیک شوم.

در این صورت چه شغلی را انتخاب می کردید؟
نمی دانم، شاید پزشک می شدم.

این حرف را فکر شده می گویید یا درلحظه از ذهنتان عبور کرد؟
خیر، اتفاقا فکر شده این را می گویم و تصمیم جدی من بوده و راستش را بخواهید هنوز هم یک وقتهایی فکر می کنم اصلا مسیر زندگی من به شکل تصادفی تغییر کرده که اکنون بازیگر هستم; چراکه همیشه از دوران کودکی دلم می خواست پزشک شوم.

این تفکر درحال حاضر برای شما نارضایتی به همراه دارد؟
خیر، واقعیت این است که اکنون لذت بازیگری را با هیچ چیز دیگری عوض نمی کنم; چراکه بازیگری تجربه نابی است. البته وقتی از بازیگری حرف می زنم به هیچ عنوان منظورم حواشی آن و زمانیکه خودتان را روی پرده می بینید نیست، بلکه دقیقا لحظه ای که مشغول بازی هستید را می گویم، لحظه ای که روی صحنه هستید، لحظه ای که جلوی دوربین هستید. این تجربه غریبی است که به نظر من تکرار نشدنی است و در هیچ کجای دیگری نمی توانید آنرا پیدا کنید و برای من نیز تجربه خیلی خیلی هیجان انگیزی است و اکنون که با آن آشنا شده ام واقعا دلم نمی خواهد آن را از دست بدهم.

وقتی مشغول ایفای نقش هستید چه حسی دارید؟ می توانید رنگ آن حس را برای ما شرح دهید؟
راستش نه، کار سختی است و اصلا توصیف کردنی نیست وگرنه شاید کاری معمولی محسوب می شد. درحقیقت ویژگی آن این است که غیرقابل توصیف و غیرقابل تکرار در هیچ تجربه دیگری است. به همین دلیل واقعا اصلا نمی توانم آن را توصیف کنم و راجع به آن حرف بزنم.

معمولا برای بازیگران نخستین کار حرفه ای شان متمایز از سایر کارهایشان است، نخستین کاری که به صورت حرفه ای در زمینه بازیگری انجام دادی چه کاری بود؟
می توانم به فیلم سینمایی " روسری آبی " اشاره کنم که نه سال داشتم، ولی با وجود سن اندکم به مادرم اصرار می کردم که اجازه بده من در این فیلم بازی کنم. اما اگر بخواهم بگویم در مسیر درست بازیگری قرار گرفتم و شرایط تجربه آن به شکل واقعی فراهم شد باید به " زیر پوست شهر " اشاره کنم.

چرا این تفاوت را بین این دو اثر قائل هستید؟
برای اینکه به هرحال در سن نه سالگی مطمئن نیستم که جذابیت های بازیگری برایم همین جذابیت هایی بوده که اکنون هست، ولی در "زیر پوست شهر" دقیقا همین جذابیت هایی که بازیگری اکنون برایم دارد وجود داشت، حالا قدری خام تر و کودکانه تر; چراکه در آن زمان پانزده سال داشتم.

فیلم "روسری آبی" علاقه کامل و انتخاب من بود و خیلی خیلی اصرار کردم که اتفاق بیفتد ولی شکل تجربه آن ربطی به چیزی که الان تجربه می کنم نداشت، درحالیکه " زیر پوست شهر " نقطه شروع این مسیری است که اکنون طی می کنم.

شهرت حسی است که هر آدمی آن را دوست دارد. آیا شهرت می تواند دلیل ادامه راه بازیگری برای شما بدانیم؟
من حرف هایم را بزنم؟ قول می دهید که همه آنها را چاپ کنید؟

البته و صادقانه.
بیبینید این نظر شخصی من است. من فکر می کنم نمی شود که کسی شهرت را دوست نداشته باشد. من از تنهایی می ترسم و از آن فراری هستم. خیلی هیجان انگیز است که وقتی شما به خیابان میآیید فکر می کنید که این همه آدم هستند که می توان با آنها معاشرت کرد.

چیزی که می خواهم بگویم این است که شهرت در جامعه ای مثل ایران و به خصوص پس از وقایع اخیر، بار مسئولیت خیلی سنگینی به همراه دارد. یعنی شما موظف هستید که به آدمهایی که شما را می شناسند جواب بدهید و موظف هستید برای کسانی که شما را می شناسند کاری انجام دهید.

به همین دلیل اینکه شما صرفا شهرت داشته باشید و فکر کنید که مهم این است که مردم ببینند شما چه لباسی پوشیده اید یا چه اتوموبیلی سوار شده اید و چه کرده اید کجا رفته اید. این تفکر شبیه کم فروشی است و مثل این است که حق آدمها و سهم آنها از این شهرت را به آنها نمی دهید. به همین دلیل انقدر این مسوولیت سنگین است که مخصوصا در این شرایط از آن فراری هستم; چراکه مطمئن نیستم لایق آن باشم و از این موقعیت درست استفاده کنم.

می خواهم گریزی به تئاتر بزنم. شما در کنار کار تصویر در زمینه تئاتر نیز فعالیت خودتان را آغاز کردید؟
من همیشه تماشاگر پیگیر تئاتر بوده ام و در دوران نوجوانی تقریبا تئاتری نبود که من آن را نبینم و همیشه به آن علاقه مند بودم و آنقدر برایم دست نیافتنی بود که فکر می کردم یک جایگاه عجیبی می خواهد که بعید است من به آن برسم. خوش شانسی من بود که امیررضا کوهستانی برای اجرای عمومی نمایش " در میان ابرها " با من تماس گرفت و من با اشتیاق زیاد پذیرفتم و در واقع یکی از بزرگترین شانس های زندگی من بود که در این نمایش بازی کنم و پارتنر دوست داشتنی و استادی مثل حسن معجونی داشتم.

این را واقعا با شجاعت می گویم چون اتفاق افتاده و به خودم این را ثابت کرده ام که تئاتر برایم در اولویت است. نمی گویم هر تئاتری ولی تئاتری که دوستش داشته باشم برای من نسبت به تصویر در اولویت است; چراکه فکر می کنم برای من تجربه صحنه تجربه هیجان انگیزی است.

تئاتر مورد نظر شما باید دارای چه ویژگی هایی داشته باشد؟
نمی دانم، نمی توانم بگویم. شاید یک فیلم سینمایی نیز آن ویژگی ها را داشته باشد ولی راستش را بخواهید در سینما این کمتر اتفاق می افتد و در تئاتر بیشتر اتفاق می افتد که آدم از کاری که انجام می دهد لذت بیشتری ببرد. در سینما خیلی وابسته به شرایط مختلف است که بتوانید از کاری که انجام می دهید لذت ببرید ولی در تئاتر یک تنه می توانید به عنوان بازیگر کارتان را انجام دهید واز آن لذت ببرید.

ادامه فعالیت تئاتری شما خواست خودتان بود؟
بعد از " در میان ابرها " باز هم دلم می خواست که در زمینه تئاتر تجربه پیدا کنم و کار کردن با امیررضا کوهستانی نیز آدم را بد عادت می کند چراکه کارگردان خیلی خیلی خوبی است و به همین دلیل نیز کار کردن قدری سخت می شود. شانس بزرگ بعدی من این بود که کار بعدی امیررضا کوهستانی با عنوان "کوارتت" به من پیشنهاد شد که با آقای پسیانی و حسن معجونی همبازی بودم که خیلی خیلی تجربه خوبی بود و می توانم بگویم در زندگی ام و در تمام فیلم ها و تئاترهایی که بازی کردم از هیچ کدام به اندازه " کوارتت " در زمان بازی لذت نبرده ام.

چه چیزی باعث بوجود آمدن این حس برای شما شد؟
نمی دانم، نقش، مراحلی که در چهار ماه تمرین طی کردیم و بحث هایی که در مورد متن بحث می کردیم و کار سنگین و نفس گیری بود و همین امر باعث دوست داشتنی تر شدن کار می شد. بعد از آن نیز دنبال تجربه های جدیدی بودم، "سگ سکوت " برای من پر از تمرین هایی بود که این امکان وجود داشت در کارهای دیگر فرصت آن بوجود نیاید و بعد از آن هم هم آقای رشیدی هم سالن اصلی، حسن معجونی، سیامک صفری، لیلی رشیدی و علی سرابی که هر کدام به تنهایی کافی اند که به دلیل وجود آنها حضور در کاری را قبول کنم.

آیا اعلام آمادگی شما برای ادامه حضور در عرصه تئاتر باعث حضور در نمایش " منهای دو " شد یا ارتباط با داوود رشیدی؟
فکر می کنم اعتماد آقای رشیدی و لطفی که لیلی نسبت به من دارد موجب حضور من در این نمایش شده است. البته نقش من در این نمایش بسیار متفاوت است و از آن دست نقشهاست که شاید آخرین گزینه ای که برای بازی آن به فکر می رسد من باشم; به همین دلیل خیلی برایم جذاب بود و این جدا از خود آقای رشیدی است که هر کسی دوست دارد با او کار کند، نقش نیز بسیار جذاب بود.

نقش شما در این نمایش به لحاظ زمانی کوتاه است و برای خیلی از بازیگران این مسئله پر اهمیتی است، این مسئله موجب شک و تردید شما برای پذیرفتن این نقش نشد؟
به نظر من این مساله در بسیاری موارد سلیقه ای است و نمی توانم آن را رد یا تایید کنم و شاید کار من اشتباه است که نقش کوتاه نیز می پذیرم; ولی چیزی که برای من مهم است لحظه خلق نقش و بازی کردن آن است و کافی است نقشی باشد که من به آن علاقه دارم و بستر مناسبی باشد تا در آن هر کاری که دوست داشته باشم انجام دهم و این نقش از آن نقش هاست و همین برای من کافی است.

با توجه به اینکه جستجو به دنبال چنین نقشی قدری دشوار است، چگونه به آن رسیدید؟
ما ایده های زیادی برای این نقش داشتیم و تمرین های زیادی را پشت سرگذاشتیم ولی در بازبینی نهایی خیلی از آنها رد شد و این درحالی است که همگی می دانستیم چنین سرنوشتی در انتظار این نقش است. البته جای این پرسش باقی می ماند که معنی تصویب متن چیست؟ این درحالی است که نمی توان خیلی شکایتی داشت; چراکه این اتفاق برای تمام کارهای هنری رخ می دهد، بدین معنی که زحمت آدمها بنابه صلاحدید افرادی نادیده گرفته می شود.

پس از مطالعه نقش خودتان در این نمایش و تصور احتمالی حذف آن چطور شد که به تمرینات نمایش ادامه دادید؟
مگر کاری در این مملکت وجود دارد که شما انجام بدهید و این ریسک در آن وجود نداشته باشد؟ می توانید فیلمی بسازید که هر لحظه اراده شود که از اکران آن جلوگیری شود یا در استان های محدودی اکران می شود. بنابراین من نیز یک آدم مثل بقیه هستم.

اکنون که در نمایش منهای دو بازی می کنید، کار کردن با یک پیشکسوت تئاتر را چگونه ارزیابی می کنید؟
مهمترین ویژگی پیشکسوتان و به خصوص پیشکسوت موفقی مثل آقای داود رشیدی که آثار نمایشی موفقی را در کارنامه خود دارد این است که می توان به ایشان اعتماد کرد و می توان خود را کامل دست او سپرد; این درحالی است که امکان دارد کاری که اجرا می کند در سلیقه شما نباشد ولی قطعا کار خوبی است چون یک دنیا تجربه پشت آن است. به همین دلیل راجع به آقای رشیدی نیز همین گونه بوده و من با خیال راحت به او اعتماد کردم; چراکه استاد من است و تردیدی در انبوه تجربه ایشان نیست و همواره گوش کردم، اجرا کردم ویاد گرفتم.

این طور که از صحبت های شما برمی آید، لحظاتی پیش آمده که نظری متفاوت از استاد رشیدی داشته باشید؟
بله، مثل همه کارها و حتی ممکن است پیشنهاد آنرا نیز داده باشم ولی بحث من با آقای رشیدی خیلی کمتر از بحث هایی بوده که مثلا با امیررضا کوهستانی داشتم.

و دلیل آن؟
بحث جوانی و همسن و سالی است و بحث این است که وقتی با کسی که به لحاظ سنی به شما نزدیک است، از یک دنیای واحد صحبت می کنیم; این درحالی است که وقتی با یک پیشکسوت صحبت می کنید دنیای دیگری را تجربه می کنید که فرصت تجربه آن را ندارید مگر اینکه در همان سن قرار بگیرید. پس این یک فرصت است که چیزی را تجربه می کنیم که ممکن است پنجاه سال دیگر به آن برسیم.

عده ای معتقدند که استقبال از نمایش " منهای دو " به دلیل حضور دو چهره سینمایی در آن است، با این نظر موافقید؟
من به این معتقد هستم که حضور بازیگران شناخته شده سینمایی در تئاتر می تواند به فروش تئاتر و جذب تماشاگر کمک کند; ولی به نظر من خوشبختانه اکنون تئاتر به نقطه ای رسیده که بازیگران تئاتر خودشان مشتری تئاتر را جذب می کنند. اینکه حسن معجونی یا سیامک صفری در یک تئاتر بازی می کند یا ترکیب این دو دریک نمایش تضمینی برای پر بودن سالن تئاتر است و تماشاگرانی هستند که این بازیگران را می شناسند و کارهایشان را دنبال کرده اند و با علاقه ای که به ایشان دارند به تئاتر می آیند; به همین دلیل فکر می کنم بیش از حضور من و پگاه آهنگرانی، نام این بازیگران و بازیگران دیگری مثل لیلی رشیدی، علی سرابی و یا نام آقای رشیدی است که موجب جذب مخاطبان تئاتر و فروش این کار می شود.

مگر نمایش " شکار روباه " چند بازیگر سینمایی داشت یا نمایش " هنر " کار آقای رشیدی چنین بود. خوشبختانه اکنون آنقدر تعداد تماشاگران تئاتر زیاد شده که به دلیل حضور بازیگران تئاتر، متن یا کارگردان به تماشای یک اثر بنشینند.

با توجه به استقبال خوبی که از این نمایش صورت گرفته، وقتی سالن مملو از تماشاگر است چه احساسی دارید؟
اینکه سالن تئاتر پر باشد خیلی هیجان انگیز است و خدا را به خاطر این شانس شکر می کنم آثار نمایشی که تاکنون در آنها حضور داشته ام از حضور افرادی بهره مند بودند که موجب جذب تماشاگران می شدند و سالن پر از تماشاگر بوده است.

با توجه به اینکه مصاحبه شوندگانم عموما هنرمندان تئاتر و موسیقی پاپ بوده اند، شنیده بودم معمولا هنرمندان سینمایی خود را دلیل هر موفقیتی می دانند، اما شما اینگونه نیستید و از روی انصاف به موفقیت " منهای دو " نگاه می کنید؟
در مورد هنرمندان سینما با این حرف مخالفم و اینگونه نیست; به همان اندازه که در هنرمندان سینما چنین نگاهی وجود دارد ممکن است در هنرمندان تئاتر نیز چنین نگاهی وجود داشته باشد. اما اجازه بدهید از این زاویه نگاه کنیم که قطعا هنرمندان تئاتر نسبت به هنرمندان سینما زندگی سختی دارند و زحمت بیشتری را متحمل می شوند.

به همه این دلایل ممکن است قدری بازیگران سینما مرفه تر باشند، ولی خیلی از بازیگران سینمایی به دنبال تجربه اند. مطمئن هستم اگر پگاه آهنگرانی اکنون درتئاتر " منهای دو " نباشد می تواند سر هزار جور کار رنگارنگ سینمایی باشد ولی ترجیح داده به خاطر یک صحنه وقت خود را در این نمایش بگذارد. اصولا از جدا کردن تئاتری ها و سینمایی ها خرسند نیستم. بنظر من بازیگر می تواند در تئاتر، سینما، تلویزیون (ولی نه تلویزیون فعلی) و رادیو بازی کند و هریک از اینها مدیومی هستند که بازیگر باید با آنها آشنا باشد.

می خواهم قدری از " منهای دو " فاصله بگیریم. آیا به غیر از بازیگری فعالیت هنری دیگری نیز دارید؟
نه، حالا نمی خواهم در مورد آن حرف بزنم، چون الان بیشتر برای دل خودم است و ترجیح می دهم درمورد آن حرف نزنم.

تکلیف علاقه شما به رشته پزشکی چه می شود؟
فکر می کنم پزشک شدن آرزویی است که باقی می ماند; پزشکی وقت زیادی می خواهد و مستلزم این است که از همه چیز جدا شوم و بر آن متمرکز شوم و بعید می دانم چون بازیگری وسوسه کننده تر از این حرف هاست.

دورنمای شما برای فعالیت در ماههای آتی چیست؟
با یکی دو نفر راجع به تئاتر صحبت کرده ام تا بازی داشته باشم و ترجیح می دهم امسال بیشتر وقتم را تئاتر بازی کنم و در سینما مگر اینکه فرصت خیلی ویژه ای پیش آید که البته قرار بود با آقای کاهانی کار کنم که متاسفانه پروانه ساخت نگرفت.
 
مرجع : مردم سالاری


 نوشته شده توسط رسول ایزدی در یکشنبه 89/5/10 و ساعت 4:50 عصر | نظرات دیگران()
درباره خودم

خورنیوز
مدیر وبلاگ : رسول ایزدی[517]
نویسندگان وبلاگ :
محسن فیروزی (@)[4]


www.khoornews.com

آمار وبلاگ
بازدید امروز: 4
بازدید دیروز: 30
مجموع بازدیدها: 474289
جستجو در صفحه

صفحات اختصاصی
لوگوی دوستان
خبر نامه